کلبه ی درویشی

آمده ام اینجا تا دمی بیاسایم

کلبه ی درویشی

آمده ام اینجا تا دمی بیاسایم

درویش مکن ناله . . .

یا رب سببی ساز که یارم به سلامت 

باز آید و برهاندم از بند ملامت 

 

خاک ره آن یار سفر کرده بیارید 

تا چشم جهان بین کنمش جای اقامت  

 

فریاد که از شش جهتم راه ببستند 

آن خال و خط و زلف و رخ و عارض و قامت

 

امروز که در دست توام مرحمتی کن 

فردا که شوم خاک چه سود اشک ندامت 

 

ای آنکه به تقریر و بیان دم زنی از عشق 

ما با تو نداریم سخن , خیر و سلامت 

  

درویش ! مکن ناله ز شمشیر احبا 

کاین طایفه از کشته ستانند غرامت 

 

حاشا که من از جور و جفای تو بنالم 

بیداد لطیفان همه لطف است و کرامت

 

کوته نکند بحث سر زلف تو حافظ 

پیوسته شد این سلسله تا روز قیامت

نظرات 1 + ارسال نظر
بالام 9 - دی‌ماه - 1388 ساعت 12:18

بالااااااااااااااااااام شعر قشنگیه. بالام چه خبر بالام کجایی؟
بالام به یادتم بالام

بااااااااااااااااااااااااااااااااااااااالام
خیلی میخوامت بالام

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد